جواد روحی که بود و چرا در بیمارستان فوت کرده است؟ / ماجرای قرآن سوزی و مرگ ۵ نفر در شهر نوشهر چه بود؟ / وکیل جواد روحی: موکلم سابقه بیماری داشته و قرص میخورد!
تاریخ انتشار: ۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۹۳۱۱۸
جواد روحی با اهداف برنامهریزیشده در اغتشاشات تروریستی شهر نوشهر که منجر به فوت ۵ نفر شده حاضر بوده است.
سرویس سیاست مشرق- زمستان سال گذشته همزمان با اغتشاشات محله محور در برخی شهرها با کُد اطلاعاتی «ژینا» رسانههای معاند ادعاهایی در رابطه با پرونده شخصی بانام جواد روحی که یکی از متهمان اغتشاشات در شهرستان نوشهر استان مازندران بود را مطرح کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آن زمان ماجرای دستگیری و دادگاهی شدن این فرد یکی از سوژههای رسانههای ضدانقلاب بود ازجمله ادعاشده بود که این مجرم امنیتی تنها به دلیل رقصیدن در خیابان دستگیر و روانه زندان شده است؛ اما بررسیها نشان داد که این فرد لیدری اغتشاشگران را بر عهده داشته و اقدامات مجرمانه قابلتوجهی را نیز در اغتشاشات انجام داده است.
جواد روحی همراه با کلکسیونی از جرائم مختلف!
بر اساس دادنامه صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی ساری جواد روحی تنها یک شهروند ساده نبود که تحت تأثیر فضای حاکم بر آن روزها دست به برخی اقدامات زده باشد، درحالیکه وکیل این فرد در گفتگو با برخی رسانهها ادعا میکرد که روحی سه روز قبل از تاریخ دستگیری برای دیدار با همسر سابقش به نوشهر آمده بوده اما تحقیقات نشان میدهد که این فرد بااطلاع قبلی و علم بر شرایط سیاسی و امنیتی حاکم بر شهر نوشهر به این منطقه سفرکرده و در طی سه روز حضور تمامی مناطق حساس را رصد کرده است!
جواد روحی ۳۵ ساله، لیسانس حقوق و اهل یکی از روستاهای آمل بوده و در دادنامه صادره اتهامات متهم دایر بر افساد فیالارض از طریق ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، احتراق و تخریب اموال بهگونهای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور و ناامنی و ورود خسارت عمده به اموال عمومی شده است، تخریب، ایجاد حریق و خرابکاری در اموال و تأسیسات مورداستفاده عمومی بهمنظور اخلال در نظم و امنیت جامعه، تحریک برخی از شهروندان به ایجاد ناامنی و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی کشور، ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن قرآن کریم و توهین به مقدسات امارات و قرائن موجود در پرونده، اعترافات صریح متهم و گزارش ضابطین حاکی از آن است که این متهم در ساماندهی اغتشاشات حضورداشته و بهعنوان لیدر در جمعیت اغتشاشگران ایفای نقش میکرده است.
قرآن سوزی در وسط میدان شهر
جواد روحی صراحتاً نسبت به اقدامات خود و نقشآفرینی جدی در اغتشاشات اعتراف کرده و حادثه را اینگونه شرح داده است: چند روز قبل از اغتشاشات از شهرستان آمل به نوشهر آمدم. در روز ۲۰ آذرماه ۱۴۰۱ متوجه شدم جمعیت به سمت میدان آزادی نوشهر میآیند. در آن لحظه من داخل مغازه موبایل فروشی بودم که به جمع پیوستم.
یکی از خانمهای حاضر درصحنه، قرآن کریم را به من داده بود، من هم قرآن را داخل آتش انداختم و سوزاندم. جواد روحی درباره آتش زدن مقر پلیس راهنمایی و رانندگی گفته است: بهاتفاق چند نفر وارد مقر مأمورین راهنمایی و رانندگی که در مرکز شهر قرار داشت شدیم و لوازم موجود در آن را به پایین پرتاب کردیم و پسازآن مقر مأموران راهنمایی و رانندگی آتش زده شد.
حمایت یک رسانه تروریستی از آشوبگران شهر نوشهر
اقدامات تروریستی که جان ۵ نفر را گرفت
بر اساس این گزارش، در حوادث و اغتشاشات شهرستان نوشهر که جواد روحی لیدری گروهی از اغتشاشگران و افراد حاضر در تجمع را بر عهده داشته و شهروندان را تحریک و تشویق به آشوب میکرده است، متأسفانه با انجام اقدامات شبه تروریستی ۵ نفر جان خود را ازدستدادهاند و تعدادی از مأموران تأمین امنیت نیز مجروح شدهاند.
عکس/ بازنشر تصویری قدیمی از جواد روحی در رسانههای ضدانقلاب
اتهام افساد فیالارض و صدور حکم اولیه اعدام
باوجود ادعای آنکه روحی در زندان تحتفشار قرارگرفته اما او در صحت عقلی در دادگاه حاضرشده و در برابر قاضی پرونده به جرائم ارتکابی اعتراف کرده است. بر اساس حکم دادگاه بدوی روحی به اتهام افساد فیالارض به اعدام محکومشده بود، که در پی فرجامخواهی متهم، رأی دادگاه بدوی نقض و به شعبه همعرض ارجاع شده و در حال رسیدگی بود.
رئیسکل دادگستری استان مازندران در برابر اقاریر متهم گفته است:
در پی ادعاهای مطرحشده در خصوص پرونده جواد روحی از متهمان اغتشاشات اخیر در شهرستان نوشهر، این فرد لیدری جمعیت در میدان اصلی شهر را بر عهده داشته و اقدامات مجرمانه قابلتوجهی در اغتشاشات انجام داده است. نامبرده در حمله اغتشاشگران به اماکن دولتی، نظامی، بانکها و شهرداری حضورداشته و بهاتفاق چند نفر وارد مقر راهنمایی رانندگی در مرکز شهر شده و لوازم موجود در آن را به بیرون پرتاب و سپس به این موضوع که مقر را تخریب و به آتش کشیده، اقرار کرده است.
همچنین در جلسه دادگاه درمکرد به آتش کشیدن قرآن کریم اقرار صریح داشته و علت ارتکاب جرم و شرکت در اغتشاشات را ناشی از استفاده از مواد مخدر و قرص اعلام کرده است. متهم در زمان ارتکاب جرم قوه تمیز داشته است
بر اساس رأی دادگاه، نامبرده در زمان ارتکاب جرم دارای اراده و قوه تمیز بوده و سوءنیت وی در ارتکاب رفتار مجرمانه کاملاً مبرهن و محرز بوده است. دفاعیات وی که در زمان ارتکاب جرم، فاقد اراده بوده برابر تبصره ماده ۲۱۸ قانون مجازات اسلامی برای دادگاه قابلپذیرش نبوده است.
جواد روحی در پی تشنج فوت کرد/ وکیل پرونده: موکلم بیمار بود
بر اساس اعلام روابط عمومی زندان نوشهر، جواد روحی، ساعت ۳: ۴۵ بامداد پنجشنبه ۹ شهریور، در زندان به دلیل تشنج به بیمارستان شهید بهشتی نوشهر منتقل شد. پس از انتقال جواد روحی به بیمارستان متأسفانه باوجود اقدامات کادر پزشکی این فرد در بیمارستان فوت میکند. روابط عمومی زندان نوشهر در این رابطه گفته است که درباره فوت جواد روحی دستور قضایی، پرونده تشکیل و به شعبه اول بازپرسی ارجاع شده است و دادستان نوشهر به همراه بازپرس، با حضور در زندان از همبندیان متوفی در مورد وی سؤال کردهاند.
همچنین با دستور قضایی مقررشده است دوربینهای مداربسته زندان بازبینی و بررسی شوند و وسایل شخصی متوفی ازجمله یادداشتها و داروهای وی مستندسازی شود.
جسد متوفی برای بررسی علت تامه فوت و معاینات سمشناسی به پزشکی قانونی ارسالشده و نسبت به کالبدشکافی و نمونهگیری اقدام شده است. نکته قابلتوجه درباره پرونده مرگ جواد روحی آن است که مرحوم روحی به دلیل اعتیاد شدید به مواد مخدر متادون مصرف میکرده و احتمالاً دلیل این فوت ایشان مصرف خارج از تجویز بوده از سوی نامبرده بوده است، جواد روحی به دلیل داشتن اعتیاد بارها به بیرون از زندان منتقلشده است.
مدتی قبل وکیل جواد روحی نیز با اشاره به اعتیاد این فرد و نیز داشتن پرونده پزشکی به روزنامه شرق گفته بود که آقای روحی تحت تأثیر جو موجود (اغتشاشات) بوده و پیش از دستگیری نیز قرصهایی بابت بیماری اعصاب و روانش مصرف میکرده است؛ تداخل بیماری اعصاب و روان با اعتیاد این فرد یکی از دلایل اولیه در این پرونده است.
یکی از نکات جالبتوجه در پرونده فوت جواد روحی آن است که دقایقی پس از انتشار خبر فوت او از سوی رسانه قوه قضائیه شبکههای خبری ضدانقلاب و نیز سکوهای اصلی معاندین اذعان کردند که جواد روحی نه یک شهروند ساده بلکه یکی از لیدرهای اصلی اغتشاشات بوده است! این گاف خبری در تضاد با برنامهسازی قبلی ضدانقلاب در معصوم جلوه دادن این مجرم امنیتی بوده است!
برخی اخبار حکایت از آن دارد که جواد روحی با اهداف برنامهریزیشده در اغتشاشات تروریستی شهر نوشهر که منجر به فوت ۵ نفر شده حاضر بوده است، این شخص با حمیدرضا روحی یکی دیگر از عوامل اصلی آشوبهای شهر تهران که مورد توجه رسانههای ضدانقلاب بوده نیز نسبت خانوادگی دارد.
پس از انتشار خبرمرگ جواد روحی، برخی رسانههای معاند با وارونه نمایی خاص سعی کردند؛ تا پرونده مرگ این شخص را به «پروژه کشتهسازی» تغییر جهت بدهند، در این ماجرا خط حرکتی گروهکهای وابسته به سیا، موساد و ام آی سیکس روشن است.
سابقهداران اصلی در پروندههای «حملات شیمیایی»، «ترور بیولوژیک» و «مسموم سازی» در دنیا، رژیمهای مشخصی هستند و طرفه اینکه همان رژیمهای بدسابقه سعی دارند با عملیات ترکیبی «میدانی- رسانهای»، سایرین را متهم جلوه دهند، با مرور مجموعه اسناد و سوابق پرونده مرگ جواد روحی این خط رسانهای و امنیتی شکست خورد، در این غائله اقدامات بهموقع از سوی قوه قضائیه درخشان بود.
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت جواد روحی اغتشاشات حمیدرضا روحی قرآن سوزی شهرستان نوشهر روزنامه شرق اغتشاش اخبار داغ خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت ارتکاب جرم جواد روحی شهر نوشهر رسانه ها بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۹۳۱۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطهای بی فرجام
به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.
حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.
سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روانشناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.
فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمیکند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درسخواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف میزند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامهای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.
با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.
با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.
او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. دهها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفهای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثهای پیش میآید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانوادههای محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان میرود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیدهاند و از طرف دیگر جنازهای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمیداند و اگر میدانست تا الان بارها گفته بود.
قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد
رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ سالهای بهنام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله بهنام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون میخواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمیخواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پلهها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جستوجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راهپله پایش لیز خورد و روی پلهها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
انکارهای آرمان فایدهای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت میکند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.
با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید بهدستآمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمیداند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.
نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.
جزییاتی که در دادگاه بیان شد
در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان در توضیح پسگرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع بهعنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچکدام دلیلی بر زندهبودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرمبودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویشفرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، بهصورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که بهعنوان مدرک جدید عنوان کردند.
مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ میخواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده میشد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمیکنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید میکنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابانها دنبال دخترم میگشتم. ساعتها در خیابان با ماشین میرفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود میرسیدم، جلویش را میگرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبهرو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راهپله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم چه میکنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس میکشد اما ترسیده بودم و فقط میخواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آنطرفتر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس میگرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکههای خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خونها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمیدانم از چه صحبت میکنید و من در جریان نیستم.
قاضی پرسید: چرا به دوستت گفتهای که غزاله را کشتهای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیشقدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیشقدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامهای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراینباره چه میگویی. متهم گفت: من نمیدانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من میگفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی میشوند و من اذیت میشدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.